بنام خدا
توصيف علي بن مهزيار اهوازي(ره) از تشرفشان به محضر صاحب الزمان که خداوند ظهور ايشان را هر چه زود تر محقق کند. با تلخيص :
"« وارد خيمه شدم. ديدم ارباب عالم هستي، محبوب عالميان، مولاي عزيزم، حضرت بقية الله الاعظم امام زمان مهربانم روي نمدي نشسته اند. چرم سرخي بر روي نمد قرار داشت، و آن حضرت بر بالشي از پوست تکيه کرده بودند.
سلام کردم.
بهتر از سلام من، جواب دادند.
در آن جا چهره اي مشاهده کردم مثل ماه شب چهارده، پيشاني گشاده با ابروهاي باريک کشيده و به هم پيوسته. چشمهايش سياه و گشاده، بيني کشيده،گونه هاي هموار و برنيامده،در نهايت حسن و جمال.
بر گونه راستش خالي بود مانند قطره اي مشک که بر صفحه اي از نقره افتاده باشد.
موي عنبر بوي سياهي داشت، که تا نزديک نرمه گوش آويخته و از پيشاني نوراني اش نوري ساطع بود مانند ستاره درخشان، نه قدي بسيار بلند و نه کوتاه؛ اما کمي متمايل به بلندي، داشت.
آن حضرت روحي الفداه را با نهايت سکينه و وقار و حياء و حسن و جمال، زيارت کردم، ايشان احوال يکايک شيعيان را از من پرسيدند. عرض کردم: آنها در دولت بني عباس در نهايت مشقت و ذلت و خواري زندگي مي کنند.
فرمودند:
« ان شاء الله روزي خواهد آمد که شما مالک بني عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گردند. »
بعد فرمودند :
"پدرم به من فرموده است:
« فرزندم، خدا در شهرها و دسته هاي مختلف مخلوقاتش هميشه حجتي قرار داده است تا مردم از او پيروي کنند و حجت بر خلق تمام شود.
فرزندم، تو کسي هستي که خداي تعالي او را براي اظهار حق و محو باطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش کردن چراغ گمراهان، ذخيره و آماده کرده است.
... دلهاي اهل طاعت، به طرف تو مايل است، مثل مرغاني که به سوي آشيانه خود پرواز مي کنند و اين دسته کساني هستند که به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند؛ ولي در نزد خداي تعالي گرامي و عزيز هستند.
اينان اهل قناعت و متمسک به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و تابع ايشان در احکام دين و شريعت مي باشند. با دشمنان طبق دليل و مدرک بحث مي کنند و حجتها و خاصان درگاه خدايند؛ و در صبر و تحمل اذيت از مخالفان مذهب و ملت چنان هستند که خداي تعالي، آنان را نمونه صبر و استقامت قرار داده است و همه اين سختيها را به جان و دل مي پذيرند.
فرزندم، بر تمامي مصايب و مشکلات صبر کن؛ تا آن که خداي تعالي وسايل دولت تو را مهيا کند و پرچمهاي زرد و سفيد را بين حطيم و زمزم بر سرت به اهتزار درآورد و فوج فوج از اهل اخلاص و تقوي نزد حجرالاسود به سوي تو آيند و بيعت نمايند.
ايشان کساني هستند که پاک طينتند و به همين جهت قلبهاي مستعدي براي قبول دين دارند و براي رفع فتنه هاي گمراهان بازوان قوي دارند.
آن زمان است که درختان ملت و دين بارور گردد و صبح حق درخشان شود. خداوند به وسيله تو ظلم و طغيان را از روي زمين برمي اندازد و امن و امان را در سراسر جهان ظاهر مي نمايد. احکام دين در جاي خود پياده مي شوند و باران فتح و ظفر زمينهاي ملت را سبز و خرم مي سازد. "»
ابن مهزيار مي گويد: " چند روزي در خدمت آن بزرگوار ماندم و مسائل و مشکلات خود را سؤال نمودم. آنگاه مرخص شدم تا به سوي اهل و خانواده خود برگردم.
در وقت وداع، بيش از پنجاه هزار درهمي که با خود داشتم، به عنوان هديه خدمت حضرت تقديم نموده و اصرار کردم که ايشان قبول نمايند.
مولاي مهربان تبسم نموده و فرمودند: اين مبلغ را که مربوط به ما است در مسير برگشت